من يک نامه عاشقانه ام ، بازم کن
محتاج کمي نوازشم ، يارم باش
هر قدر که سکه اي سياهم اي دوست
در قلک سينه ات پس اندازم کن
يه طرح از چشمات بفرست
يه آهو اينجاست ميخوام روشو کم کنم !
شيرين تر از عسل هم ميتوان آفريد
اما به شرط آنکه من آن زنبور سرباز دل باخته باشم
و تو آن تنها گلي که نصيب من شده است
ميان چشم تو ييلاق کردم
در عشق تو خودم را چاق کردم
از اين پس بي تو مفهومي ندارم
دلم را بر دلت سنجاق کردم
اينقدر خيالهاي بيهوده نباف
ماييم و دو خط رباعي و يک دل صاف
در آيينه ي دلم به جز عکس تو نيست
شک داري اگر ، بيا دلم را بشکاف
زنده باد آن کس که گاهي يادي از ما ميکند
از خجالت ما غريبان را غرق دريا ميکند
حال ما ميپرسد و از مهرباني هاي خود
اين دل رنجور ما را عطر گل ها ميکند
گويند سلام
طلائي ترين کليد براي صعود به تالار آشنائي هاست
پي صميمي ترين سلام تقديم تو باد . . .
زندگی عشق است افسانه نيست
آنکه عشق راآفريد ديوانه نيست
عشق آن نیست که هر لحظه کنارش باشی
عشق آن است که پیوسته به يادش باشي
بزرگترین آرزوم اینه کوچکترین آرزوت باشم
زندگي آرام است، مثل آرامش يك خواب بلند.
زندگي شيرين است، مثل شيريني يك روز قشنگ.
زندگي رويايي است، مثل روياي ِيكي كودك ناز.
زندگي زيبايي است، مثل زيبايي يك غنچه ي باز.
لحظه ی شیرینی که به تو دل بستم
از تو پرسیدم من : تو منی یا من تو ؟
و تو گفتی هر دو ، و به تو پیوستم
گفتم ای کاش پناهم باشی
همه جا و همه وقت تکیه گاهم باشی …
و تو گفتی هستم ؛ تا نفس هست کنارت هستم …
نظرات شما عزیزان: